“ابوذر به رسول خدا “صلی الله علیه و آله “ عرض کرد: مرا توصیهای کن . پیامبر: تو را به “تقوا” سفارش میکنم ، چرا که تقوا در رأس همه کارهای توست .
ابوذر : باز هم بفرمایید، بیشتر.
پیامبر: بر تو باد قرآن خواندن و یاد خدای متعال ، چرا که تلاوت قرآن برای تو در آسمانها “یاد” است و در زمین ، “نور” .(۱)
تقوا عنوان کلی است ، پروای از خدا در همه کارها. قرآن خواندن هم ، انس مستمر با آفریدگار و کلام اوست ، که تلاوت هر روزه ، “برنامه گرفتن “ از این منشور بی نظیر و جاویدان است . ابوذر قانع نیست ، بیشتر میخواهد و بیشتر، از این رو، از حضرت مطالب بیشتر و مواعظ بلیغتر میطلبد. این گفتگو ادامه مییابد:
“ابوذر: باز هم بیفزای ، ای رسول خدا “ص “!
پیامبر :بر تو باد “جهاد” . چرا که رهبانیت آیین من ، جهاد است .
ابوذر :با زهم بیشتر، یا رسول اللّه “ص “!
پیامبر: بر تو باد “سکوت “ ، مگر آنجا که حرف نیک بگویی ، چرا که سکوت و خموشی شیطان را از تو طرد میکند و در امور دینی هم یاور توست .” (۲)
این هم جهاد است ، لیکن در جبهه درونی و در جهاد با نفس . گاهی کنترل زبان و مهار کردن سخنان ، از یک جنگ بیرونی دشوارتر است و قوّتی بیشتر میطلبد. چه بسیار حرفها که بی پایه و بی مایه است و خاستگاه نفسانی دارد و وسوسههای ابلیسی انگیزه آن گفتار است ، پس خموشی گزیدن و رعایت سکوت و کم حرفی ، بستن راه شیطان است .
“ابوذر: ای پیامبر، باز هم موعظهام کن ، و بیشتر! پیامبر از خنده زیاد بپرهیز، چرا که دل را می میراند و نور چهره را از بین میبرد.
ابوذر باز هم ، یا رسول اللّه “ص “!…
پیامبر به پایینتر از خودت نگاه کن ، نه به بالاتر از خویش ، چرا که این سبب میشود نعمتهای خدا را درباره خودت ، کم مشماری .” (۳)
در احادیث دیگر، این نکته با تفصیل بیشتری آمده است . در امور دنیایی و برخورداریها و مال و معیشت و زندگی ، باید به پایینتر از خود نگریست نه بالاتر. چون نظر به پایینتر، سبب میشود انسان آنچه را هم که دارد قدر بشناسد و شکرگزار باشد. اما اگر به بالاتر از خود بنگرد و تمتعات و امکانات و رفاه و خانه و حقوق و… دیگران را ببیند، همیشه احساس کمبود میکند و به دنیاطلبی و “تکاثر” میگراید.
بر تو باد “سکوت “ ، مگر آنجا که حرف نیک بگویی ، چرا که سکوت و خموشی شیطان را از تو طرد میکند و در امور دینی هم یاور توست.
اما در امور اخروی و معنوی ، انسان باید به بالاتر از خود بنگرد (این در احادیث آمده است ). به آنکه علم بیشتر، تقوای افزونتر، خلوص و صداقت برتر دارد، و معرفتش بیشتر، اخلاقش نیکوتر و روحیاتش والاتر است . اینها قلههای کمالند. توجه به این گونه افراد بالاتر از خود، سبب میشود که انسان به ضعفهای اخلاقی و معنوی خود واقف گردد و تلاش بیشتر کند تا به آن قله برسد و به آنچه دارد، قانع نگردد. چرا که مراتب کمال و معنویت انسان ، تا بی نهایت قابل رشد و فزایندگی است . برگردیم به کلمات نورانی حضرت رسالت :
“ابوذری رسول خدا “ص “ باز هم بر موعظههای خود بیفزای .
پیامبر با خویشاوندانت رفت و آمد داشته باش ، هرچند آنها از تو قطع رابطه کنند. بینوایان محروم را دوست داشته باش و با آنان مجالست و همنشینی کن . (قبلاً هم گذشت که این کار، سبب زدودن “تکبر” میشود و گُل تواضع را بر شاخه زندگیمان می شکوفاند.)ابوذر یا رسول الله ، باز هم !پیامبر حق را بگو، هر چند تلخ باشد! ابوذر باز هم ، ای پیامبر!
پیامبر در راه خدا، از ملامت و نکوهش ملامتگران نترس .” (۴)
(راستی ، در تعارض راه خدا و پسند مردم ، کدام یک را باید برگزید؟ کسانی از سرزنش و حرفهای مردم میهراسند و به همین خاطر، حرف حق را نمیگویند، به وظیفه عمل نمیکنند و از گرفتن یک “موضع مکتبی “ میهراسند. اما مرد حق ، در راه خدا از هیچ ملامتی نمیترسد. دیگران هرچه میخواهند بگویند، اگر کارشان طبق رضای خدا باشد، دیگران و حرفهایشان مهم نیست …)
“ابوذر: (آخرین سؤ ال ) یا رسول الله ، بیشتر موعظهام کن !
ای ابوذر!…آنچه از عیب و مسائل خویش میدانی ، باید تو را از پرداختن به دیگران باز دارد و آنچه خود انجام میدهی ، بر دیگران ستم مکن . در عیب انسان ، همین بس که از عیوب دیگران آن را بشناسد که از خودش نمیشناسد…” (۵)
در امثال فارسی ما نیز این گونه سخن زیاد است . سیر، یک روز به پیاز طعنه میزند که چه قدر بدبویی !… پیاز میگوید: تو از عیب خود بی خبری ، از این رو به عیبجویی دیگران پرداختهای . و به تعبیر دیگر: یک سوزن به خودت بزن ، یک جوالدوز به دیگری . سبب پرداختن به ضعفها و عیوب دیگران ، آن است که از عیوب خود بی خبریم و یا فراموش میکنیم و چیزی را بر دیگران ناروا و زشت می شماریم که در خودمان نیز، همانها یافت میشود. این خود، عیبی است بزرگ .
ابوذر میگوید: پیامبر آنگاه دست بر سینهام نهاد و فرمود:
ای ابوذر!…آنچه از عیب و مسائل خویش میدانی ، باید تو را از پرداختن به دیگران باز دارد و آنچه خود انجام میدهی ، بر دیگران ستم مکن . در عیب انسان ، همین بس که از عیوب دیگران آن را بشناسد که از خودش نمیشناسد
“ای ابوذر!…هیچ عقلی ، همچون تدبیر و آینده نگری نیست ،هیچ تقوا و وَرَعی ، همچون پرهیز از حرامهای خدا نیست .
و… هیچ افتخار و شرافتی ، همچون “حسن خلق “ و خوش اخلاقی نیست !” (۶)
در اینجا، این سلسله نور و این آبشار حکمت ، پایان میپذیرد. اساسیترین حکمتها و اندرزهایی که برای دین و دنیایمان سودبخش است ، توجه به آنها، ما را به فلسفه بلند و ناب هستی و حیات ، نزدیکتر میسازد.
در این نوشتار، در آستان روایت شریفی بودیم که نصایح حضرت رسالت را صحابی گرانقدر، “ابوذر غفاری “ به رایمان نقل میکرد.
امید است روشنی بخش دل و جانمان بوده باشد و چراغ راه و راهگشای زندگیمان ،
که ما “حیات طیبه “ خویش را، مدیون ارشادهای اولیاء خداییم .
۱-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ اءوْصِنِی . قالَ: اءُوصِیکَ بِتَقوَى اللّه ، فإ نّهُ رَاءسُ اءمْرِکَ کُلِّهِ.
فقلتُ: یا رسولَ اللّه زِدْنی . قال صل الله علیه و آله و سلم : عَلیک بِتِلاوَهِ الْقُرْاَّنِ وَذِکْرِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَإ نَّهُ ذِکْرٌ لَکَ فِی السَّماءِ وَنُورٌ فِی الاْ رْضِ.
۲-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : عَلَیْکَ بِالْجِهادِ، فَإ نَّهُ رُهْبانِیَّهُ اءُمَّتِی . قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ إ لاّ مِنْ خَیْرٍ، فَإ نَّهُ مَطْرَدَهٌ لِلشَّیْطانِ عَنْکَ وَعَوْنٌ لَکَ عَلى اءُمُورِ دِینِکَ.
۳-قُلْتُ: یا رَسُولِ اللّهِ زِدْنِی . قالَ صل الله علیه و آله و سلم : إ یّاکَ وَکَثْرَهَ الضِّحْکِ، فَإ نَّهُ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَیَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ. قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : اُنْظُرْ إ لى مَنْ هُوَ تَحْتَکَ وَلا تَنْظُرْ إ لى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ، فإ نَّهُ اءجْدَرُ اءنْ لا تَزْدَرِی نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکَ.
۴-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : صِلْ قَرابَتَکَ وَإ نْ قَطَعُوک وَاءحِبَّ الْمَساکِینَ وَاءکثِرْ مُجالَسَتَهُم . قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : قُلِ الْحَقَّ وَإ نْ کانَ مُرّا. قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : لا تَخَفْ فِی اللّهِ لَوْمَهَ لائِمٍ.
۵-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : یا اءباذر: لِیَرُدَّکَ عَنِ النّاسِ ما تَعْرِفُ مِنْ نَفْسِکَ وَلا تَجُرْ عَلَیْهِمْ فِیما تَاءْتِی ، فَکَفى بالرَّجُلِ عَیْبا اءنْ یَعْرِفَ مِنَ النّاسِ ما یَجْهَلُ مِنْ نَفْسِهِ.
۶-یا اءباذر! لا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ، وَلا وَرَعَ کالْکَفِّ عَنِ الَْمحارِمِ، وَلا حَسَبَ کَحُسْنِ الْخُلْقِ.
منبع : نای حکمت ،(مواعظ حضرت رسول صل الله علیه وآله وسلم به ابوذر غفاری) جواد محدّثی