شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳
گیاهی ترین AnzanDigital فروشگاه
خانه / مناسبت ها / مبعث پیامبر / داستان های آموزنده از زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله

داستان های آموزنده از زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله

اندازه ترین روزی

روزى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله با همراهان خود در صحرا عبور مى کرد که به شتربانى گذر کرد، کسى را فرستاد تا از او شیر بخواهد.

شتربان گفت : آنچه در سینه شترهاست صبحانه قبیله است و آنچه در ظرف هاست شام آنهاست .

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گفت : خدایا مال و فرزندانش را زیاد گردان .

آنگاه به راه افتادند تا به چوپانى رسیدند. حضرت کسى را فرستاد تا از او شیر بگیرد. چوپان گوسفند را دوشید و هرچه در ظرف داشت در ظرف پیامبر صلى اللّه علیه و آله ریخت و گوسفندى هم براى آن حضرت فرستاد و عرض کرد: همین اندازه نزد ما بود اگر بیشتر هم بخواهید به شما مى دهیم .

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گفت : خدایا او را به اندازه کفاف روزى ده .

یکى از اصحاب عرض کرد: یا رسول اللّه ! براى کسى که به شما چیزى نداد دعائى کردى که همه ما آن را دوست داریم و براى کسى که حاجت تو را برآورده ساخت دعائى کردى که همه ما آن را ناخوش مى داریم .

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: آنچه کم و کافى باشد بهتر از زیادى است که دل را مشغول دارد. خداوندا محمد و آل محمد را به اندازه کفاف روزى عطا فرما.

پاداش بنده در سلامتى و مریضى

روزى رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله، در جمع اصحاب خود، سر به سمت آسمان بلند نمود و تبسّمى کرد.

یکى از افرادى که در آن جمع حضور داشت، از آن حضرت سۆ ال کرد: یا رسول اللّه ! امروز شما را دیدم که سر خود را به سوى آسمان بلند کردى و تبسّم نمودى ؟!

حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله فرمود: بله، درست است چون که متعجّب شدم از دو فرشته و مأمور الهى که از آسمان بر زمین وارد شدند تا اعمال یکى از بندگان خدا را – که هر روز نماز خود را به موقع انجام مى داد – در نامه عملش بنویسند.

لیکن چون آن شخص را در محلّ عبادت خود نیافتند، هر دو فرشته به آسمان بازگشتند و به محضر ربوبى پروردگار عرضه داشتند: پروردگارا! بنده مۆ من تو را در محلّ عبادتش نیافتیم ؛ بلکه او در بستر بیمارى افتاده بود.

در این هنگام خداوند متعال فرمود: بنویسید، اعمال و عبادات بنده ام را تا زمانى که او در پناه من، مریض و ناتوان از عبادت و دیگر کارها است، همانطورى که در حال سلامتى، او عبادت مرا انجام مى داد و شما اعمال و حسنات او را مى نوشتید.

سپس در پایان فرمایش خود افزود: همانا بر من لازم است، پاداش بنده ام را در حال مریضى نیز بپردازم؛ همچنان که در حالِ سلامتى او چنین مى کرده ام .(بحارالا نوار: ۲۲/۸۳)

دو برخورد متفاوت

روزى پیامبر الهى در منزل خویش نشسته بود؛ که خواهر رضاعى آن حضرت بر ایشان وارد شد. چون حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ، نگاهش به وى افتاد از دیدار او شادمان گشت و رو انداز خود را براى او پهن کرد تا خواهرش بر روى آن بنشیند.

پس از آن ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله با تبسّم و خوش روئى با خواهر خود مشغول سخن گفتن شد، بعد از گذشت لحظاتى خواهر حضرت از جاى برخاست و از حضور مبارک آن بزرگوار خداحافظى کرد و رفت .

روزى دیگر، برادر آن زن که برادر رضاعى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، نیز محسوب مى شد بر آن حضرت وارد شد، ولیکن آن حضرت برخورد و خوش روئى را که با خواهرش ‍ انجام داده بود با برادرش اظهار ننمود.

اصحاب حضرت که شاهد بر این جریان بودند، به پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله ، عرضه داشتند: یا رسول اللّه ! چرا در برخورد بین خواهر و برادر مساوات را رعایت ننمودى و میان آن دو نفر تفاوت قائل شدى ؟!

حضرت در پاسخ اظهار نمود: چون خواهرم نسبت به پدرش بیشتر اظهار علاقه و محبّت مى کرد، من نیز این چنین او را تکریم و احترام کردم .ولى چون پسر نسبت به پدرش بى اعتنا بود، لذا این چنین با او برخورد و بى اعتنائى شد.(بحارالانوار: ۱۶/۲۸۱)

منابع:

قصه هاى تربیتى چهارده معصوم، محمدرضا اکبرى.

چهل داستان و چهل حدیث از رسول خدا، عبداللّه صالحى.

قصص الرسول یا داستانهایى از رسول خدا (جلد ۱)، قاسم میرخلف زاده،

برگرفته از سایت تبیان

درباره امیدواران