پنج شنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳
گیاهی ترین AnzanDigital فروشگاه
خانه / مناسبت ها / میلاد حضرت زینب / حضرت زینب علیها السلام ؛ عقیله بنی هاشم، عصمت صغری

حضرت زینب علیها السلام ؛ عقیله بنی هاشم، عصمت صغری

حضرت زینب علیها السلام : عقیله بنی هاشم

درباره القاب بانوی کربلا زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ باید گفت که عقیله زنی را گویند که در میان خویشانش کریمه و گرامی بوده و درخانه‌اش عزیز و ارجمند باشد.[۱]

آن حضرت را، عقیله بنی هاشم و عقیله ‌الطالبیین [۲] و عقیله القریش و عقیله النساء نیز لقب داده‌اند. از آن جا که اکثر منابع تاریخی این لقب را به حضرت زینب نوشته‌اند، از متون قدیمی تا متون عصر حاضر این لقب به آن بانوی مخدره اطلاق شده.[۳] و در منابع معتبر شیعه و سنی آمده است.

حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ القاب زیادی دارد و حقیقتا شایستگی همه این القاب را دارد و ذات آن بانوی قهرمان برخوردار از اوصاف عالیه انسانی است، و تا انسان صاحب اوصاف متمایز از دیگران نباشد به او لقب نمی‌دهند. در عرب رسم بوده و هست که برای هر کس کنیه و القاب می‌دهند که برخاسته از اوصاف ذاتی اوست، مثلاً به کسی که بسیار شجاع باشد اسد می‌گویند، و زینب کبری به خاطر برخورداری از اوصاف عالیه و زکیه ملقب به القاب زیادی شده به طوری که بیش از شصت لقب به آن حضرت در کتب معتبره آمده است. لفظ عقیله به آن حضرت نیز قبل از وقوع حادثه کربلا داده شده است.

زیرا از جمله ویژگی‌های زینب ـ سلام الله علیها ـ که به او موقعیت ویژه می‌بخشید عقل و تدبیرش بود. اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله به او روی آورد، تحمل می‌نمود. او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیله النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی می‌خواهد از زینب چیزی نقل کند می‌گوید: «حدثتنی عقیلتنا زینب»[۴]. در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه اشاره کرد و از یزید خواست که فاطمه را او ببخشد فاطمه می‌گوید: «من به زینب پناه بردم چرا که او بزرگتر و عاقلتر از من بود.»

 خطبه‌ای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان واداشت در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبت‌های بزرگ.

از کارهای مدبرانه و عاقلانه او این بود که در حین کوچ دادن اسراء به شام دستور داد محمل‌ها را سیاه پوش کنند این کارهای او از نظر دشمن بی‌اهمیت بود ولی عقل و درایت زینب به آینده و به حفظ نهضت حسینی با این مظاهر پرمعنی حکم می‌نمود.

علامه قزوینی در بیان عقیله بودن زینب در کتاب « زینب من المهد الی اللحد» می‌نویسد: عقل و درایتی که زینب داشت حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ را از مرگ حتمی نجات داد. و کاخ یزید را به لرزه در آورد.[۵] و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود.

بنابراین عقیله بودن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ و ملقب شدنش به این لقب قبل از حادثه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود. و در منابع به طور دقیق مشخص نشده است که این لقب از طرف چه کسی به آن حضرت برای اولین بار داده شده است، ولی آن چه که قطعی است، این لقب همواره به حضرت از طرف بزرگان داده شده.

 حتی امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ نیز از او بسیار تجلیل و احترام نموده است. برای نمونه وقتی یزید بعد از این که آنها را مخیر نمود به ماندن در شام و یا عودت به مدینه، امام سجاد ـ علیه السّلام ـ مسئله را موکول به رأی حضرت زینب نمود. چنان که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مقام علمی آن حضرت چنین فرموده است: «اَنتِ بحمدالله عالمه بلا معلمه، فهمه غیر مفهمه،[۶] شکر خدا ای عمه که دانشمندی هستی بدون این که از کسی تعلیم ببینی و فهیم هستی بدون این که کسی آن را به تو یاد بدهد». یعنی آن چه داری در تو ذاتی است نه اکتسابی، اینها حقایقی است که علمای بزرگ اهل سنت بدان معترفند.

چنان که سیوطی می‌گوید: «و کانت لبیبه جَزُله و عاقلهُ لها قُوه جنانٍ»[۷]. بنابراین بعید نیست که این لقب به آن حضرت در دوران خردسالی توسط پدرش امیر المؤمنین به خاطر ذکاوت و تیزهوشی که داشت داده شده باشد[۸] (و الله العالم).حضرت زینب عقیله بنی هاشم عصمت کبری

حضرت زینب علیها السلام : عصمت کبرا

«عصمه الصغری» لقبی است که زینب ـ‌سلام الله علیها ـ بر اساس شایستگی‌هایش به آن مفتخر گردیده است. بااین‌حال، برخی این بحث را مطرح کرده‌اند که آیا به‌راستی زینب کبری ـ‌س ـ  دارای مقام عصمت بوده است؟۹ عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه، یعنی پیامبران (و معصومین) نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار می‌گیرند و مرتکب گناه می‌شوند و نه در کار خود دچار خطا و اشتباه می‌گردند. برکناری آن‌ها از گناه و  اشتباه، حد اعلای قابلیت اعتماد را به آن‌ها می‌دهد. اکنون باید دید این مصونیت به چه صورت است؟

آیا مثلاً بدین‌صورت است که هر وقت می‌خواهند مرتکب گناه یا اشتباه شوند، یک مأمور غیبی می‌آید و مانند پدری که مانع لغزش فرزندش می‌شود، جلوی آن‌ها را می‌گیرد؟ و یا به این‌صورت است که  سرشت معصومین و پیامبران طوری است که نه امکان گناه در آن‌هاهست و نه امکان اشتباه و یا این‌که گناه نکردن و اشتباه نکردن معصومین معلول نوع بینش و درجه یقین و ایمان آن‌هاست؟۱۰

به‌بیان‌دیگر، آیا اعمال اختیاری معصومان، نقشی در اکتساب و دریافت این موهبت داشته و یا آن‌که جبراً به آنان اعطا گردیده است؟ و در صورت دوم، چگونه عصمت فضیلتی برای آنان خواهد بود درحالی‌که اگر این موهبت به هرکس دیگری اعطا می‌شد، او نیز از این مقام برخوردار می‌گردید. به نظر می‌رسد در مورد اختصاص این موهبت به معصومین باید گفت، خداوند می‌دانست عده‌ای از بندگانش ولو استعدادی در سطح سایر افراد می‌داشتند,  به اختیار خویش، بیش از دیگران و در بالاترین حد ممکن از استعداد خود در جهت نیل به کمال نهایی و قرب الهی، بهره‌برداری می‌کردند. این شایستگی و منزلتی که این افراد با مسیر اختیاری خویش بدان می‌رسیدند، سبب شد که خداوند از روی تفضل این پاداش و موهبت ویژه را به آن‌ها عطا نموده، آنان را از علم و اراده‌ای برخوردار کند که به‌واسطه آن به مصونیت کامل و مطلق برسند تا در پرتو آن، راهنمایانی موثق و مطمئن برای سایر افراد بشر گردند.۱۱

این بیان را می‌توان به‌خوبی از فرازهای آغازین دعای ندبه۱۲ و زیارت جامعه کبیره۱۳ همچنین برخی از روایات۱۴ برداشت نمود. بااین‌حال، هنوز این پرسش باقی است که آیا مقام عصمت، مقامی توقیفی است؛ یعنی یک عده‌ای خاص دارای آن مقام گردیده‌اند یا آن‌که هر آن‌کس که دارای بینش و تقوای الهی باشد، می‌تواند این مقام را حائز گردد؟ در پاسخ به این سؤال، توجه به‌مراتب عصمت اهمیت دارد.

بی‌تردید، عصمت توقیفی و اصطلاحی که در علم کلام برای ملائکه، انبیا و چهارده معصوم ـ‌عـ ثابت گردیده، همان عصمتی است که معصوم، دارای مراتب چهارگانه عصمت در دریافت و ابلاغ احکام و معارف الهی، عصمت در اعتقادات، عصمت از گناهان و عصمت از خطا و نسیان باشد. این همان عصمتی است که اراده تکوینی خدا بر آن تعلق گرفته است.۱۵
در مقابل این عصمت خاص که با ادله عقلی۱۶ و نقلی۱۷ ثابت می‌شود، عصمت نسبی دیگر افراد قرار دارد که چنین عصمتی اگر در فردی با ورع و پرهیزگار ایجاد شود، تنها در یکی از مراتب عصمت که همان عصمت از گناهان است ، شناخته می‌شود.
بر این اساس، برای تسری عصمت توقیفی و اصطلاحی به هر شخصی، نیازمند دلیل هستیم که این ادله برای ملائکه، انبیا و چهارده معصوم ثابت است، اما در  شخصیت‌های ممتازی همچون زینب کبری ـ‌س ـ و فاطمه معصومه بنت موسی الکاظم ـ‌ع ـ ثبوت این ادله از علم، خارج است. بااین‌حال، برخی از نویسندگان با آوردن ادله‌ای عصمت را در حضرت زینب ـ‌ س ـ  اثبات نموده‌اند.۱۸

آنها با تقسیم‌بندی عصمت به واجبه کلیه و غیرواجبه، معتقدند آن عصمتی که برای انبیا، رسولان و چهارده معصوم ثابت است، از نوع عصمت واجبه و کلیه است. در مقابل این نوع، عصمت غیرواجبه  مطرح می شود و برای کسانی ثابت است که عصمت داشتن آن‌ها از ضروریات دین نیست، ولی بر اساس لیاقت و کسب فضایل معنوی، ملکه مصونیت گناه در آن‌ها ایجاد گردیده است.

 به سه دلیل می‌توان گفت که حضرت زینب ـ‌ س ـ  دارای این مقام از عصمت بوده است:
الف. شهادت و گواهی امام معصوم حضرت سجاد ـ‌ع ـ در حق عمه بزرگوارشان که فرمود: عمه، انت بحمدا… عالمه غیرمعلمه و فهمه غیرمفهمه۱۹ که با توجه به این‌که معصوم ـ‌ع – هیچ‌گاه دچار حب و بغض‌های نفسانی نمی‌گردد، از این گواهی امام سجاد ـ‌ع ـ، عصمت آن بانوی بزرگوار قابل‌اثبات است.
ب. سیره رفتاری، پنداری و گفتاری آن حضرت که در تاریخ از آن به عظمت یاد شده است.۲۰
ج. استدلال به برخی از احادیث۲۱

———————————————————–
[۱] . المنجد الطلاب و کتاب العین چنین معنا کرده است: «العقیله المراه مخدره و عقیله کل شیء اکرمه»، ص ۲۵۴، ج ۲، اسوه.
[۲] . فیض الاسلام، خاتون دو سرا، تهران، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، آثار فیض الاسلام، ۶۶، ص ۱۳۷٫
[۳] . ابی الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، قم، منشورات، چ اول، ۱۴۱۴، ص ۱۱۹٫
[۴]  .مازندرانی ، معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۰۹٫
[۵] . قزوینی، زینب من المهد الی اللحد، قم، چاپ و نشر،  چاپ اول، ۱۴۲۳، ص ۴۰٫
[۶] . قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب، تهران، امیری، ۷۲، ص ۱۲۳٫
[۷] . همان، به نقل از رساله زینبیه سیوطی.
[۸] . همان، ص ۳۹،

۹ . علی محمدعلی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، ص ۲۱ تا ۲۵؛ مجله الکوثر، ج ۳، ص ۲۰، جمادی الآخره، ۱۴۱۶، مقاله العصمه الزینبیه، ص ۸۵
۱۰. مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص ۱۴۵
۱۱. حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، صحیفه عصمت، ص ۵۳-۵۲
۱۲. مفاتیح الجنان، دعای ندبه:

و علمت منهم الوفاء به.
علامه مجلسی در زادالمعاد می‌نویسد: دعای ندبه به سند معتبر از امام صادق ـ‌علیه‌السلام‌ـ قول است.
۱۳. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره:

اصطفاکم بعلمه.
۱۴. الطبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۸۲؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۷۰:

ان ا … عزوجل -اختار من ولد آدم اناساً طهر میلادهم…
۱۵. قرآن کریم، احزاب، آیه ۳۳
۱۶. ارشاد الطالبیین، ص ۳۰۱ – ۳۰۲:

الحق ان العصمه عباره عن لطف…
۱۷. بحارالانوار ، ج ۲۵، ص ۲۰۱؛ نیابیع الموده، ۷۷ ب، ص ۴۴۵ و…
عن ابن عباس، قال رسول ا …(ص) «انا و علی و الحسن و الحسین و تسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون»
۱۸. مجله الکوثر،ج ۳، ص ۲۰، جمادی الاخره، ۱۴۱۶، جعفر البیاتی، العصمه الزینبیه، ص ۸۵؛ علی محمدعلی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، ص ۲۱ تا ۲۵
۱۹. علی نمازی، مستدرک سفینه النجار،ج ۴، ص ۲۱۵
۲۰. علی محمدعلی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، ص ۷۴ تا ۹۱
۲۱. مراجع من علماء الاعلام، وفیات الائمه، ص ۴۳۸: